کد مطلب:106979 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

حکمت 281











[صفحه 660]

بد: غلبه كرد، ادلی بحجته: برهانش را اقامه كرد، بدهه الامر: ناگهانی كاری پیش آمد، نقع الغلیل: عطش را فرونشاند، (در زمان گذشته برادری دینی داشتم كه كوچك بودن در نظر او باعث بزرگی او در نظر من بود. او زیر سلطه ی شكمش نبود، چیزی را كه بدان دسترسی نداشت آرزو نمی كرد. و اگر داشت زیاده روی نمی كرد، در بیشتر اوقاتش ساكت بود، و اگر سخن می گفت، گویندگان را مغلوب می كرد. و عطش پرسش كنندگان را فرو می نشاند. ناتوان بود، و به دیگران هم ناتوان می نمود، اما هرگاه وقت تلاش می رسید، شیر خشمگین و مار بیابانی پر از زهری بود. تا نزد داور نمی آمد، برهان اقامه نمی كرد، و تا عذر كسی را به خاطر عملی كه امكان عذری در آن بود، نمی شنید، او را سرزنش نمی كرد. و از دردی گله نمی كرد، مگر وقتی كه بهبود می یافت، آنچه می گفت انجام می داد و آنچه نمی كرد نمی گفت. اگر در سخنگویی بر او غالب می شدند، در خاموشی بر وی غلبه نمی یافتند. به شنیدن حریصتر بود تا به سخن گفتن و اگر ناگهان در برابر دو عمل قرار می گرفت و می دید كه یكی به خواهش نفس نزدیكتر است، با آن مخالفت می كرد، پس شما هم این صفات را فراگیرید، و به آنها علاقمند باشید و اگر

نتوانستید، بدانید كه گرفتن اندك بهتر از واگذاشتن بسیار است). ابن مقفع این بخش از سخنان امام (ع) را در كتاب ادب، خود، نقل كرده و به امام حسن بن علی (ع) نسبت داده است. شخص مورد نظر را بعضی گفته اند، ابوذر غفاری است، و بعضی گفته اند، عثمان بن مظعون است و او را با دوازده فضیلت تعریف و توصیف نموده است: 1- یكی آن كه وی دنیا را ناچیز می شمارد و با نظر حقارت به آن می نگرد، بدیهی است كه این خود باعث عظمت او در نظر مردان خدا می گردد. 2- وی از تحت نفوذ شكمش بیرون است، و آن كنایه از بیرون بودن اوست از اسارت شهوت و خلاصی اش از بند صفت ناپسند بدكارگی و گرایش وی به سوی فضیلت عفت. خودداری از آنچه بدان دسترسی ندارد باعث آلوده نشدن وی به صفات ناپسند حرص، حسد و امثال آنها شده، و نیز زیاده روی نكردن او در مورد آنچه به دست می آورد، باعث مبرا بودن او از صفت ناپسند آزمندی و پرخوری و امثال اینهاست. 3- فضیلت میانه روی در سخن گفتن و خاموشی به این معنی كه او در جای خود، سخن حكیمانه می گوید، و اما چیره شدن سكوت بر او، دلیل توان عقلی اوست، چنانكه قبلا از امام (ع) نقل كردیم، وقتی كه عقل كامل شد، سخن كم می شود. 4- او ناتوان بود، و دیگران

هم او را ناتوان می دیدند، یعنی تهیدست بود، و دیگران او را به چشم ذلت و فقر می نگریستند، و اینها از لوازم فضیلت تواضع است. 5- فضیلت شجاعت به هنگام تلاش در جنگ و خشم برای خدا، و با عبارت: فاذا جاء الجد... واد كنایه از همین فضیلت است. كلمه ی لیث (شیر) را از نظر سطوت و حمله اش، و كلمه ی: صل (مار سمی) را از جهت ایجاد ترس، و كشتن دشمن، استعاره آورده است، به مار بیابانی در دلاوری و كشندگی زهر مثل می زنند. 6- وی برهانی اقامه نمی كرد تا این كه نزد داور می آمد، و این مربوط به فضیلت عدالت است، در این كه هر چیزی را در جای خود به كار می برد. 7- كسی را به خاطر عملی كه امكان عذری در آن بود، سرزنش نمی كرد، مگر پس از این كه به عذر آوردن او گوش فرامی داد، پس اگر عذری داشت می پذیرفت. و این هم از لوازم عدل و داد، و فضیلت پایداری و تحمل سختی است. 8- وی به خاطر تسلیم بودنش به حكم الهی و تن دادن به رضای پروردگار، از بیماریی كه بر او عارض می شد، گله نمی كرد، بلكه شاید آن را پس از بهبودی، به عنوان خبر و نه شكوه به دیگران نقل می كرد، او بیماری خود را از دیگران پنهان می داشت تا باعث زحمت مردم نشود كه او را عبادت كنند و به زحمت بیفتند.

9- گفتار و رفتارش مطابق بودند و از دروغ و خلاف دوری می كرد. 10- لجاجت، جدال و مشاجره در گفتار نمی كرد، و هرگاه در گفتار مغلوب می شد سكوت اختیار می كرد، و این از فضیلت حكمت است، چون موارد خاموشی و سخن را بخوبی می دانست، و از جمله فضیلت او، غلبه ی وی بر خشم خود در وقت مشاجره است. 11- به شنیدن حریصتر بود تا سخن گفتن، چون طرف فایده بردن را بر فایده رساندن ترجیح می داد، چه اولی مهمتر از دومی است و آن بخشی از فضیلت حكمت است. 12- و اگر ناگهان دو عمل بدون سابقه از ذهنش می گذشت، می اندیشید كه كدام یك شایسته است. مثلا ازدواج كردن بهتر است یا نكردن؟ فكر می كرد: كدام به هوای نفس و شهوت،- مثل ازدواج- نزدیكتر است، پس با آن مخالفت می كرد. چون هدف از این بخش سخن امام (ع) آن بود كه شنوندگان از فضایل نامبرده پیروی كنند، آنان را امر فرمود تا بدان صفات پایبند بوده و در تمام یا بعضی از آنها بر دیگران سبقت گیرند و با عبارت: فاعلموا... كه صغرای قیاس مضمر است، تشویق نموده است و كبرای مقدر آن نیز چنین است: هر كاری كه نیكو باشد پس باید بر آن مداومت داشت و بر دیگران در انجام آن سبقت جست.


صفحه 660.